loading...
عاشق پیشه خسته دل
محمد بازدید : 10 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

برای من که چیدمان بلد نیستم درست و به جا نوشتن مطالبی که می خوام بگم خیلی سخته به خاطر همین سعی میکنم اون چیزی رو که تو اون لحظه به فکرم میرسه بنویسم اگه نا مرتبه شما ببخشید.

تو این دنیای امروزی شناخت آدما خیلی سخت شده و چیزی که روشنه خوب و بد دارن کنار هم زندگی میکنند رفاقت های امروزی اکثرا بوی خوبی نمیده خیلی از ماها تاوان رفاقت صادقانمون رو دادیم یعنی رفاقت کردیم نا رفیقی دیدیم به خاطره همین امروز که اینجاییم خیلی تنهاییم یعنی نمیتونیم یا بهتره بگم نمیدونیم چه کسی رو به عنوان دوست انتخاب کنیم اما همه ما اینو میدونیم تو زندگیمون به یه نفر به عنوان یه دوست نیاز داریم من نظرم اینه اول و آخر از همه خانوادمون رو به عنوان دوست بپذیریم چون هیچ وقت رفیق نیمه راه نیستن از بدو تولد تا آخر زندگی باهتون هستند چون کسانی هستند که میتونیم باهاشون به راحتی درد دل کنیم چون کسانی هستند که میتونیم باهاشون راحت زندگی کنیم چون کسانی هستند که فقط برای شما میمونند..

خود من که دارم این حرفهارو  میزنم خیلی دیر به این موضوع پی بردم و تاوانشو دادم من حاضرم هیچ بشری رو تو زندیگم نداشته باشم اما خانوادم رو داشته باشم و میدونم خیلی ها مثل من این عقیده رو دارن چون وقتی میتونی دوست به این خوبی داشته باشی دیگه نیازی به کسه دیگه نیست.

میدونم خیلی هاتونم میگید اینجوری که نمیشه زندگی کرد..راست میگید اینجوری نمیشه زندگی کرد.برای زندگی کردن نیاز به افراد غییر درجه 1است و منم منکرش نمیشم اما توجه داشته باشید برای زندگی کردن به افراد دیگه نیاز است اما برای رفاقت به نظر من خانواده که اونم شامل پدر،مادر،برادر،خواهر،همسر و فرزند میشه میتونه کافی باشه.......

اما نمیخوام یه طرفه به قاضی برم تو زندگی ما کسانی جلوی راه ما قرار میگیرند که واقعا ارزش رفاقت و دوستی رو دارند اما از من به شما نصیحت دوست خوب رو فقط به عنوان دوست خوب نگه دارید و رابطه خودتون رو هرگز مثل رابطه با خونوادتون نکنید.البته نمیدونم چطور باید این متن رو توصیف کنم اما خوب تجربه بهم میگه اگه رفاقت با غییر از شخص تنی مثل رفاقت با خانواده باشه اون شخص از شما توقع هایی رو داره که شما از خانوادتون دارید و اگه نتونید نیازش رو رفع کنید این رفاقت به غییر از اینکه به خودتون صدمه جدی روحی بزنید چیز دیگه ای دنبال نداره.

خیلی حرفهای دیگه درمورد رفاقت دارم بزنم که بعدا میگم اما به عنوان یه آدم اینو بهتون میگم

ندیدم دوستی بهتر از او که تن مرا آفرید و روحم را در آن دمید تا ندیده را دیده و زندگی کنم،تا نگفته را گفته و نشنیده را بشنوم و تا نکرده را کرده و کرده را انجام ندهم

دوست من تورا سپاسگذارم که مرا همیشه میبینی و در سختی ها یاریم میرسانی،از گناهان دور و به خوبی ها نزدیک میکنی شکر شکر شکر

محمد بازدید : 13 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

(سلام)

فکر میکنم کلمه خوبی برای شروع باشه اما به شرطی که این کلمه فقط برای شروع خوب ازش استفاده بشه گاهی اوقات این کلمه تاوان بدی دنبال خودش داره و فکر میکنم اکثرا میدونید منظورم چیه.خوب حالا یه توضیح کوچیک میدم......

بیشتر وقتها ما به کسانی که برامون عزیزن میرسیم برای شروع گفتگو بهم سلام میکنیم یا حداقل برای اینکه بهش احترام بزاریم بهش سلام میکنیم که این خیلی هم خوبه یعنی سلام جای خوبش استفاده شده اما یه وقتهایی هست که این سلام کردن یا سلام دادن با خودش نقشه ها ونیرنگهای بسیاری رو به همراه داره حالا چطور؟

خوب یه وقتهایی هست که شما دارای موقعیت خوبی تو زندگی هستید و کسانی هستند که به زندگی شما حصرت می خورند بخاطر همین دنبال موقعیت میگردند که شما رو یه جوری به زمین بزنند به خاطر همین به فکر برقراری ارتباط با شما میافتن و برای برقراری ارتباط سمیمانه تر پیش شما میان و به شما سلام میکنن اینجاست که اگه این سلام اولیه با خودش رابطه برقرار کنه اون نقشه شوم یه جورایی شروعش استارت خورده و عواقب خودش رو دنبال داره....ولی اگه شماها به کسانی که به شما سلام میکنند بیشتر توجه کنید یعنی یه جورایی بیشتر درموردش فکر کنید بیشتر تو زندگیتون موفقید..

یه وقتهایی یه جواب سلام خشک بهتر است از یه سلام صمیمانه

اینم بدونید همیشه سلام به شخص نیست.توزندگیتون همیشه سعی کنید وقتی صبح از خواب پا میشید به زندگیتون سلام کنید به سرکار میرید به کارتون سلام کنید و خیلی موارد دیگه سلام واقعا سلامتی میاره سلام یعنی شما زنده اید دارید نفس میکشید سلام یعنی میتونید تصمیم بگیرید اما یه وقتهایی سلام نکردن یا سلام ندادن خیلی بهتره...

محمد بازدید : 10 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)

همیشه برای شروع هر کاری یا گفتن یه حرف مهم نیاز به یه مقدمه هست اما اینکه این مقدمه چی باشه یا چجوری نوشته شه باید از حرفهایی که می خواد گفته بشه کمک گرفت.

حرفهایی که من میخوام اینجا بنویسم تمومش مربوط به اتفاقاتی که تو زندگیم افتاده و تجاربی که بدست آوردم که هم تو زندگیم کمکم کرده هم نه.هم متنهایی که خیلی از بزرگان و نویسندگان بزرگ بهش اشاره کردن فقط امیدوارم نوشته ای من به کارتون بیاد و مورد پسند واقع بشه.

خیلی از کسانی که این وبلاگ رو باز میکنن و مطالبش رو میخونند حتما در مورد کودک درون شنیدن حقیقت این موضوع اینه که همه ما یه کودک درون داریم که تا آخر عمر هستیمون هم من فکر نمیکنم کسی بتونه انکارش کنه یه نمونه سادش وقتی یه نوزادو میبینیم که خیلی براتون بانمکه برای اینکه شما باهاش ارتباط برقرار کنید شروع میکنید به زبان کودکی و اد بد کردن باهاش صحبت کردن و براش ادا مدا در آوردن خوب این یعنی اینکه شما کودک درونتون رو برای ارتباط با نوزاد به خارج فرا خوندین و مهم هم نیست تو چه سنی باشین.حالا چرا این کارو می کنید؟

خوب ساده ترین و مفیدترین جواب برای این سوال اینه که اگه این کارو نکنید او نوزاد با شما اوخت نمیشه.

من می خوام با شما تا حدودی با کودک درونم صحبت کنم تا به بزرگ شدن شما تو زندگی واقعیتون یه کمک کوچولو کنم و برای این کار به کودک درون شمانیز احتیاج دارم.

من با شما درمورد هرچیزی که بخوایین صحبت میکنم از بچه بودن تا بزرگ شدن و ماجراهاش که از بازی های تو کوچه گرفته تا مسافراتهای مجردی،سربازی،رفاقت و نا رفیق بودناش،هدف،ازدواج،بچه دارشدن و خیلی چیزهای دیگه که فکر میکنم موقع نوشتن به ذهنم برسه اما مهم ترین چیزی که تو گفته هام بهش خیلی اشاره میکنم موضوع خواستنه که همه داستان ما تو زندگیمون اعم از خوشی و ناخوشی هاش همش به موضوع خواستن بر میگرده حالا اگه فکر میکنید این نیست همینجا نظرتون رو بزارید.

یه جا خوندم ، تو یه فیلم دیدم ، از بزرگی تو خونه وادم و از دوستی شنیدم که میگفتن

(اگه تو زندگی یه چیزی رو با تمام وجودت بخوای تمام دنیا دست به دست هم میدن تا تو به اون خواسته برسی)

امیدوارم تو زندگیتون همیشه موفق باشید و این مقدمه باعث بشه مطالب این وبلاگ رو به عنوان یه کتاب مجازی مطالعه کنید

محمد بازدید : 9 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)

سلام

به وبلاگ عاشق پیشه خسته دل خوش اومدید

هدف من از راه اندازی این وبلاگ این بوده تا بهتون یه سری از حقایقی که جلوی چشمونه ولی اونو نمی بینیم نشون بدم که تو زندگی  که روبرومونه  خیلی میتونه بدردمون بخوره یعنی یه سری تجربه ای که تو زندگیم بدست آوردم و تجربه هایی که تو زندگی بزرگان دنیا گذشته و اونها رو به عنوان یه سری کتاب به بازار دنیای امروز معرفی کردن رو در اختیارتون قرار بدم .

اولش شاید خیلی خسته کننده باشه اما اگر بعضی وقتها برای این وبلاگ وقت بزارید و به نوشته های این وبلاگ توجه کنید قول میدم براتون جالب باشه و دیگه مطالب این خسته دل براتون خسته کننده نباشه.

من خیلی وقته که میخوام شروع کنم به نوشتن اما خوب نبودن و نداشتن کامپیوتر شخصی این امکان رو زیاد بهم نداده اما الآن میتونم بعضی وقتها یه مطلبی رو اینجا بنویسم.نوشتن کار سختی نیست فقط چجوری نوشتن مهمه که من بلد نیستم اما می خوام تلاشم رو بکنم و سعی می کنم مطالبم رو خیلی ساده و خودمونی بیان کنم و امیدوارم از این مطالب لذت ببرید به خاطر همین این گونه شروع می کنم.

به نام کسی که دو چشم دو دست دو پا و یک زبان به من داد تا بتوانم با دستانم بنویسم با چشمان نگاه کنم و با پاهایم قدم بزنم و با زبانم سخن بگویم تا تمام وجودم با تمام نعمتهایت یک دل شده و شکر گذار تو باشند

به نام خدا

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 254